۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ٢٢١

ای دل آخر ترا که باد هوس
بر تن زار ناتوان باشد

کی توانی نهاد روی براه
چون گه کوچ کاروان باشد

خود گرفتم سبک روان گشتی
بارت ایدل چو بس گران باشد

چون کنی کی رسی بمقصد خویش
خاصه کاین راه بیکران باشد

لیکن ار خوی نیک همره تست
قطع این ره بیک زمان باشد

هر که میزان گران رکاب کند
اندرین ره سبک عنان باشد

هر فطیری که پخته ئی همه عمر
توشه راه توهم آن باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٢٢٠
گوهر بعدی:شمارهٔ ٢٢٢
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.