۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ٣٣۴

گر سیم و زری بقرض یابی
بستان منگر گرانی سود

زیرا که چو دین حال گردد
حال از دو برون نخواهدت بود

گر هست ترا حیات باقی
ایزد در بسته بس که بگشود

ور تاج بقا قضای مبرم
از تارک هستی تو بربود

ز آتش که تو کرده ئی فروزان
بعد از تو به وارثان رسد دود

وارث چو تو در میان نباشی
خواه از تو بخشم و خواه خوشنود

فی الجمله بهر جهت که باشد
آنکس که ربود زر بیاسود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٣٣
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٣۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.