هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، فراق، امید و ناامیدی سخن می‌گوید. او از طبیعت و عناصری مانند باد صبا و مرغ سلیمان برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. شاعر از درد فراق و امید به وصال می‌گوید و از وفاداری و بی‌وفایی در عشق سخن می‌راند. همچنین، او به موضوع مرگ و زندگی و ارزش رنج کشیدن برای عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. مفاهیمی مانند عشق، فراق، مرگ و زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و سنگین باشد.

غزل ۲

ای نفس خرم باد صبا
از بر یار آمده‌ای مرحبا

قافله ی شب چه شنیدی ز صبح
مرغ سلیمان چه خبر از سبا

بر سر خشمست هنوز آن حریف
یا سخنی می‌رود اندر رضا

از در صلح آمده‌ای یا خلاف
با قدم خوف روم یا رجا

بار دگر گر به سر کوی دوست
بگذری ای پیک نسیم صبا

گو رمقی بیش نماند از ضعیف
چند کند صورت بی‌جان بقا

آن همه دلداری و پیمان و عهد
نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دور وصالی بود
صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دست مرگ
دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحتست
درد کشیدن به امید دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ
ور چو دفم پوست بدرد قفا

هر سحر از عشق دمی می‌زنم
روز دگر می‌شنوم برملا

قصه دردم همه عالم گرفت
در که نگیرد نفس آشنا

گر برسد ناله ی سعدی به کوه
کوه بنالد به زبان صدا
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱
گوهر بعدی:غزل ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.