۱۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ٣٩۶

ایدل نصیحتم بشنو تا برون بری
گوی مراد از خم چو کان روزگار

خواری مکش ز حرص چو مرغان خانگی
سیمرغ وار قاف قناعت کن اختیار

چون شیر شرزه یکتنه میباش در جهان
مانند گاو چشم بکنجاره پر مدار

شادان مشو ز نیک و ز بد هم غمین مباش
میدار ممکنات جهان جمله در شمار

میدان که بودنی بوجود آید از عدم
تا چرخ را بود زبر این مدر مدار

تخمی که کشته ئی بر آن بدروی بصبر
من بعد هر چه بایدت ایدل برو بکار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٣٩۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ٣٩٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.