هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از ارزش هنر و جایگاه آن در نزد بزرگان سخن میگوید. او به رابطهای عاطفی و معنوی بین خود و شخصی بلندمرتبه اشاره میکند که در نهایت به ناامیدی و قطع رابطه منجر شده است. شاعر همچنین به نور و مهر به عنوان نمادهایی از عطوفت و محبت اشاره دارد.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات عاطفی و فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴٣٣
شرف دولت و دین مشرف دیوان هنر
آن منوچهر که خجلت ده مینوست بچهر
گفت جزوی دو سه از گفته تو یافته ام
آورم نزد تو روزی ز سر شفقت و مهر
روز ها رفت و نیاورد مگر مهر برید
اوهم از بنده خود ابن یمین همچو سپهر
نه همانا که تقاضاش بود حاجت از آنک
من اگر خواهم و گر نه رسدم نور بمهر
آن منوچهر که خجلت ده مینوست بچهر
گفت جزوی دو سه از گفته تو یافته ام
آورم نزد تو روزی ز سر شفقت و مهر
روز ها رفت و نیاورد مگر مهر برید
اوهم از بنده خود ابن یمین همچو سپهر
نه همانا که تقاضاش بود حاجت از آنک
من اگر خواهم و گر نه رسدم نور بمهر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴٣٢
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٣۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.