۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶٩

پنج روزی که درین توده خاکت وطنست
بتف آتش سودا چه پزی دیک هوس

طوطی روح ترا سدره نشیمن زیبد
بهر شکر مکنش بسته درین تیره قفس

تا بصد سال دگر زین همه خلقان جهان
از نوادر بود ارزنده بماند یک کس

چون ترا رحلت ازین دار فنا در پیش است
جهد کن تا همه نیکی تو گویند ز پس

گر ترا هست هنر عیب کسان باز مجوی
کاندرین ملک چو طاوس بکارست مگس

بشنو از ابن یمین یک سخن نغز مفید
از بدی دور شو اینست ره جنت و بس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶٨
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٧٠
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.