۴۹۷ بار خوانده شده

غزل ۲۳

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما

با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنی
ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما

جرمی نکرده‌ام که عقوبت کند ولیک
مردم به شرع می‌نکشد ترک مست ما

شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد
باشد که توبه‌ای بکند بت پرست ما

سعدی نگفتمت که به سرو بلند او
مشکل توان رسید به بالای پست ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید
Avatar نقش کاربری
فاطمه زندی

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۲
گوهر بعدی:غزل ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.