هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق است. شاعر از تأثیرات عمیق عشق بر دل و جان خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او را از همه چیز بی‌خود کرده است. او از شکستن عهدها و پیمان‌ها بعد از عشق به معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق او را به جایی رسانده که دیگر درمانی برای دردش وجود ندارد. شاعر همچنین از سختی‌های راه عشق و فداکاری‌های لازم برای آن صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین آن مانند شکستن عهدها و فداکاری‌های عاشقانه نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل ۲۴

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها

ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها

گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها

هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها

هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها

گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۳
گوهر بعدی:غزل ۲۵
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۶/۲۳ ۱۶:۰۱

میشه بگیر بیت آخر گویند مگو سعدی ..... رو بگید چند جمله داره و نوع جمله رو هم بگید

گوهرین: با سلام و احترام. متاسفانه در حال حاضر توانایی نوشتن شرح و تفسیر بر آثار را نداریم.