هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و علاقه‌ی خود به معشوق سخن می‌گوید، اما بیان می‌کند که به دلیل فقر و نداری قادر به ابراز کامل احساساتش نیست. او از غیرت و عشق خود می‌گوید و اینکه با وجود ضعف و ناتوانی، بار عشق را تحمل می‌کند. همچنین، از دوری معشوق و نگاه‌های دیگران به او ابراز نگرانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری قدیمی ممکن است برای نوجوانان نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشد.

غزل ۳۶

بنده وار آمدم به زنهارت
که ندارم سلاح پیکارت

متفق می‌شوم که دل ندهم
معتقد می‌شوم دگربارت

مشتری را بهای روی تو نیست
من بدین مفلسی خریدارت

غیرتم هست و اقتدارم نیست
که بپوشم ز چشم اغیارت

گر چه بی طاقتم چو مور ضعیف
می‌کشم نفس و می‌کشم بارت

نه چنان در کمند پیچیدی
که مخلص شود گرفتارت

من هم اول که دیدمت گفتم
حذر از چشم مست خون خوارت

دیده شاید که بی تو برنکند
تا نبیند فراق دیدارت

تو ملولی و دوستان مشتاق
تو گریزان و ما طلبکارت

چشم سعدی به خواب بیند خواب
که ببستی به چشم سحارت

تو بدین هر دو چشم خواب آلود
چه غم از چشم‌های بیدارت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵
گوهر بعدی:غزل ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.