۱۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ٨٠٣

ای نفس سپیده دم جان دهمت بخدمتی
گر بجناب حضرت آصف عهد بگذری

بحر سحائب کرم کان مواهب نعم
مهر سپر مهتری اختر برج سروری

خواجه عماد ملک و دین آنکه بکلک درفشان
کرد سپهر فضل پر کوکب دری دری

آنکه ز رای او بجان لمعه نیم ذره را
از پی اقتباس شد مهر سپهر مشتری

چون برسی بحضرتش جان و جهان فدای تو
ز ابن یمین رسالتی گر بجناب او بری

گو شرف قبول تو یافته ام ز مقبلی
ور چه که دور بوده ام از در تو ز مدبری

وین شرف دگر که تو از ره بنده پروری
بر سر جمع برده ئی نام رهی بچاکری

ورد منست ازین طرب شعر تر سخنوری
کآب حیات میچکد از سخنش ز بس تری

بنده غریب شهر تو ای تو غریب در جهان
از تو غریب کی بود رسم غریب پروری

عمر تو باد تا ابد تا ز تو اهل فضل را
تا برسد بسروری مایه بود ببرتری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٨٠٢
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨٠۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.