هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که از تغییرات و گردش روزگار فارغ است و هیچ چیز نمی‌تواند او را غمگین کند. او تأکید می‌کند که نه مانند نی است که کمر بسته باشد و نه مانند نرگس که سر فرود آورد، حتی اگر تاجی زرین به او پیشکش شود. همچنین، او اشاره می‌کند که حتی اگر قصرش را با خشت‌های طلا و نقره تزیین کنند، این تجملات برایش ارزشی ندارد، زیرا در پایان، تنها خشت‌هایی بالین او خواهند بود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و زاهدانه در شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ٨۴۶

سپهرا من از گردشت فارغم
مرا کی توانی که غمگین کنی

نه نایم که بر بسته باشم کمر
بدان تا مرا کام شیرین کنی

نه نرگس که سر پیشت آرم فرود
گرم افسر و تاج زرین کنی

گرفتم که ایوان قصر مرا
ز خشت زر و نقره پر چین کنی

نمیارزدم این تنعم بدان
که در آخرم خشت بالین کنی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ٨۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ٨۴٧
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.