هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف می‌کند و از تأثیر عمیق او بر شاعر سخن می‌گوید. شاعر از عشق و وفاداری خود به معشوق و همچنین از ناپایداری توبه و عهد خود در برابر عشق سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و از زیبایی خود بهره‌ای به او برساند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل ۵۳

دیدار تو حل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است

دیباچهٔ صورت بدیعت
عنوان کمال حسن ذات است

لبهای تو خضر اگر بدیدی
گفتی: «لب چشمه حیات است!»

بر کوزهٔ آب نه دهانت
بردار که کوزهٔ نبات است

ترسم تو به سحر غمزه یک روز
دعوی بکنی که معجزات است

زهر از قبل تو نوشدارو
فحش از دهن تو طیبات است

چون روی تو صورتی ندیدم
در شهر که مبطل صلات است

عهد تو و توبهٔ من از عشق
می‌بینم و هر دو بی ثبات است

آخر نگهی به سوی ما کن
کاین دولت حسن را زکات است

چون تشنه بسوخت در بیابان
چه فایده گر جهان فرات است

سعدی غم نیستی ندارد
جان دادن عاشقان نجات است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:غزل ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.