هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و عرفان سخن می‌گوید و از غم و شوریدگی خود در برابر معشوقه‌ای زیبا و جذاب می‌نالد. او از خرابات و می‌نوشی به عنوان نماد عرفان یاد می‌کند و از محتسب شهر می‌خواهد که در مجلس او سنگ نیندازد، زیرا جام او مقدس است. شاعر همچنین از رازداری در مورد نام معشوقه و درد پنهانی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و مفاهیم پیچیده مانند خرابات و عرفان نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل ۷۷

بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است
ای مجلسیان راه خرابات کدام است

هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند
ما را غمت ای ماه پری چهره تمام است

برخیز که در سایه سروی بنشینیم
کان جا که تو بنشینی بر سرو قیام است

دام دل صاحب نظرانت خم گیسوست
وان خال بناگوش مگر دانه دام است

با چون تو حریفی به چنین جای در این وقت
گر باده خورم خمر بهشتی نه حرام است

با محتسب شهر بگویید که زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز که جام است

غیرت نگذارد که بگویم که مرا کشت
تا خلق ندانند که معشوقه چه نام است

دردا که بپختیم در این سوز نهانی
وان را خبر از آتش ما نیست که خام است

سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان
چون در نظر دوست نشینی همه کام است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۷۶
گوهر بعدی:غزل ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.