هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که به موضوع عشق و دوستی، فداکاری در راه معشوق، و بی‌اعتنایی به دنیا و دشمنان می‌پردازد. شاعر تأکید می‌کند که عشق حقیقی ارزش فداکاری دارد و دنیا و دشمنان در برابر آن بی‌اهمیت هستند. همچنین، او به اهمیت عشق الهی و دوری از وسوسه‌های دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری در راه عشق و بی‌اعتنایی به دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

غزل ۹۱

سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که زنده ابدست آدمی که کشته اوست

شراب خورده معنی چو در سماع آید
چه جای جامه که بر خویشتن بدرد پوست

هر آن که با رخ منظور ما نظر دارد
به ترک خویش بگوید که خصم عربده جوست

حقیر تا نشماری تو آب چشم فقیر
که قطره قطره باران چو با هم آمد جوست

نمی‌رود که کمندش همی‌برد مشتاق
چه جای پند نصیحت کنان بیهده گوست

چو در میانه خاک اوفتاده‌ای بینی
از آن بپرس که چوگان از او مپرس که گوست

چرا و چون نرسد بندگان مخلص را
رواست گر همه بد می‌کنی بکن که نکوست

کدام سرو سهی راست با وجود تو قدر
کدام غالیه را پیش خاک پای تو بوست

بسی بگفت خداوند عقل و نشنیدم
که دل به غمزه خوبان مده که سنگ و سبوست

هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
به دوستی که نگوید به جز حکایت دوست

به آب دیده خونین نبشته قصه عشق
نظر به صفحه اول مکن که تو بر توست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۹۰
گوهر بعدی:غزل ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.