۳۹۷ بار خوانده شده

غزل ۹۸

گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست

مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست

ما را دگر به سرو بلند التفات نیست
از دوستی قامت بااعتدال دوست

زان بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست

ای خواب گرد دیده سعدی دگر مگرد
یا دیده جای خواب بود یا خیال دوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۹۷
گوهر بعدی:غزل ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.