هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی بیانگر عشق عمیق و یک‌طرفه شاعر به معشوق است. شاعر از نگاه و توجه معشوق به خودش ناامید است و احساس می‌کند که دیگران شایسته دیدن معشوق نیستند. او از درد عشق و جفای معشوق شکایت می‌کند و می‌گوید که تنها اوست که این عشق را درک می‌کند. شاعر همچنین از بی‌توجهی معشوق و نبود شب وصال شکایت دارد و اظهار می‌کند که عشق او به معشوق بی‌نظیر است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفای معشوق و درد عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۱۱۵

کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست

نه حلالست که دیدار تو بیند هر کس
که حرامست بر آن کش نظری طاهر نیست

همه کس را مگر این ذوق نباشد که مرا
کان چه من می‌نگرم بر دگری ظاهر نیست

هر شبی روزی و هر روز زوالی دارد
شب وصل من و معشوق مرا آخر نیست

هر که با غمزه خوبان سر و کاری دارد
سست مهرست که بر داغ جفا صابر نیست

هر که سرپنجه مخضوب تو بیند گوید
گر بر این دست کسی کشته شود نادر نیست

سر موییم نظر کن که من اندر تن خویش
یک سر موی ندانم که تو را ذاکر نیست

همه دانند که سودازده دلشده را
چاره صبرست ولیکن چه کند قادر نیست

گفته بودم غم دل با تو بگویم چندی
به زبان چند بگویم که دلم حاضر نیست

گر من از چشم همه خلق بیفتم سهلست
تو مپندار که مخذول تو را ناصر نیست

التفات از همه عالم به تو دارد سعدی
همتی کان به تو مصروف بود قاصر نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۱۴
گوهر بعدی:غزل ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.