هوش مصنوعی: این متن به موضوعات عشق، عرفان، و فلسفه زندگی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که زندگی بدون عشق و معنویت بی‌ارزش است و تنها کسانی که عشق را درک می‌کنند، زندگی واقعی دارند. همچنین، متن به اهمیت درد و رنج در زندگی و ارزش آن نسبت به راحتی و تندرستی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج در زندگی نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارند.

غزل ۱۱۸

جان ندارد هر که جانانیش نیست
تنگ عیشست آن که بستانیش نیست

هر که را صورت نبندد سر عشق
صورتی دارد ولی جانیش نیست

گر دلی داری به دلبندی بده
ضایع آن کشور که سلطانیش نیست

کامران آن دل که محبوبیش هست
نیکبخت آن سر که سامانیش نیست

چشم نابینا زمین و آسمان
زان نمی‌بیند که انسانیش نیست

عارفان درویش صاحب درد را
پادشا خوانند گر نانیش نیست

ماجرای عقل پرسیدم ز عشق
گفت معزولست و فرمانیش نیست

درد عشق از تندرستی خوشترست
گر چه بیش از صبر درمانیش نیست

هر که را با ماه رویی سرخوشست
دولتی دارد که پایانیش نیست

خانه زندانست و تنهایی ضلال
هر که چون سعدی گلستانیش نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۱۷
گوهر بعدی:غزل ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.