هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره عشق، جدایی، و روابط انسانی می‌پردازد. شاعر از عشق و وصال سخن می‌گوید و بیان می‌کند که بدون معشوق، دنیا برایش تنگ و بی‌معناست. همچنین، او به موضوعاتی مانند وفاداری، خیانت، و تأثیر زمان بر روابط اشاره می‌کند. در پایان، شاعر به شهرت خود به عنوان یک رند (شخص آزاده و بی‌پروا) اشاره کرده و از ترس و نگرانی‌های بی‌جا دوری می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند خیانت و تأثیر زمان بر روابط ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

غزل ۱۱۹

هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
پنجه بر زورآوران انداختن فرهنگ نیست

در که خواهم بستن آن دل کز وصالت برکنم
چون تو در عالم نباشد ور نه عالم تنگ نیست

شاهد ما را نه هر چشمی چنان بیند که هست
صنع را آیینه‌ای باید که بر وی زنگ نیست

با زمانی دیگر انداز ای که پندم می‌دهی
کاین زمانم گوش بر چنگست و دل در چنگ نیست

گر تو را کامی برآید دیر زود از وصل یار
بعد از آن نامت به رسوایی برآید ننگ نیست

سست پیمانا چرا کردی خلاف عقل و رای
صلح با دشمن اگر با دوستانت جنگ نیست

گر تو را آهنگ وصل ما نباشد گو مباش
دوستان را جز به دیدار تو هیچ آهنگ نیست

ور به سنگ از صحبت خویشم برانی عاقبت
خود دلت بر من ببخشاید که آخر سنگ نیست

سعدیا نامت به رندی در جهان افسانه شد
از چه می‌ترسی دگر بعد از سیاهی رنگ نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۱۸
گوهر بعدی:غزل ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.