هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دلبری سخن می‌گوید و از ویژگی‌های دلبر خود مانند زلف پرشکن و غمزه‌های خون‌خوار یاد می‌کند. شاعر همچنین از ناکامی‌های عاشقانه و دوری از معشوق شکایت می‌کند و به این موضوع اشاره می‌کند که دولت و اقبال به سرعت از دست می‌رود.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل ۱۲۸

چو ترک دلبر من شاهدی به شنگی نیست
چو زلف پرشکنش حلقه فرنگی نیست

دهانش ار چه نبینی مگر به وقت سخن
چو نیک درنگری چون دلم به تنگی نیست

به تیغ غمزه خون خوار لشکری بزنی
بزن که با تو در او هیچ مرد جنگی نیست

قوی به چنگ من افتاده بود دامن وصل
ولی دریغ که دولت به تیزچنگی نیست

دوم به لطف ندارد عجب که چون سعدی
غلام سعد ابوبکر سعد زنگی نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۲۷
گوهر بعدی:غزل ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.