۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۳ - سوزیان

خشمت آمد که من ترا گفتم
که ترا عاشقم خطا گفتم

شاید ارخون شود دلم تامن
با تو ناگفتنی چرا گفتم

من ز دست زبان برنج درم
سوزیان بین که تا ترا گفتم

گفتی از عشق جان نخواهیبرد
من خود این با تو بارها گفتم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲ - خواجه غافل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴ - دوری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.