هوش مصنوعی:
شاعر با نرگسهای معشوق خود صحبت میکند و از آنها میخواهد دل ربودهاش را بازگردانند. نرگسها به زلفهای معشوق اشاره میکنند و میگویند شاید هندوی صاحب زلف، دل را برده باشد و آنها از این موضوع خبر ندارند.
رده سنی:
15+
این متن یک غزل عاشقانه کلاسیک است که درک آن نیازمند آشنایی با اصطلاحات و استعارههای ادبی است. همچنین، مفاهیم عاشقانه آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
شمارهٔ ۱۱۴ - دل برده
بر نرگس تو رفتم بهزار لابه گفتم
دل برده بازپس ده که دل دگر ندارم
سوی زلف کرد اشارت که بجوی رخت هندو
مگر او ببرده باشد من ازین خبر ندارم
دل برده بازپس ده که دل دگر ندارم
سوی زلف کرد اشارت که بجوی رخت هندو
مگر او ببرده باشد من ازین خبر ندارم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳ - حرمت پدر و مادر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵ - قطعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.