۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۲ - شکر تشریف

دوستی دی بر من آمده بود
دوستی بس ظریف و بس موزون

پیش بنهاد دفتر شعرم
کرد ازو نقدها همه بیرون

گفت آراستست دیوانت
بهمه نوع شعر گوناگون

بغزلهای همچو آب روان
بمدیح چو لؤلؤ مکنون

بمراثی و قطعه و تشبیب
وان دوبیتی که خود چگویم چون

شکر تشریف چون نمی بینم
باز گو شرح آن مرا اکنون

گفتم احسنت نیک فرمودی
زیر آهن هست نکته مضمون

من چو از کس نیافتم تشریف
شکر چون گویم ای ... نت ... بون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱ - تعزل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳ - پوستین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.