هوش مصنوعی:
شاعر از ناامیدی و یأس خود میگوید و بیان میکند که با وجود تلاشهایش، به آرزوهایش نرسیده است. او از معطیان و مخدومان (بخشندگان و اربابان) گله میکند که حتی کمترین کمک را به او نمیکنند. در نهایت، با لحنی غمگین و سرخورده، از خود میپرسد که چگونه میتواند به آرزوهایش برسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است با فضای ذهنی آنها سازگار نباشد. همچنین، لحن غمگین و انتقادی متن برای سنین پایین مناسب نیست.
شمارهٔ ۱۲۴ - کام دل
چند گوئی که روز برنائی
دستی آخر بکام دل برزن
من بدین معطیان و مخدومان
که نیرزند دانه ارزن
دست چون برزنم بکامه دل
بچه دلگرمی آخر ای غرزن
دستی آخر بکام دل برزن
من بدین معطیان و مخدومان
که نیرزند دانه ارزن
دست چون برزنم بکامه دل
بچه دلگرمی آخر ای غرزن
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳ - پوستین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵ - تحفه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.