هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که درباره‌ی بازگشت از یار و دیار و سختی‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که کسی که از یار و دیار خود برمی‌گردد، مانند روزگار دچار تغییرات می‌شود. همچنین، او از سختی‌های زندگی و ناامیدی‌هایی که ممکن است فرد را به بازگشت وادار کند، صحبت می‌کند. در نهایت، شاعر تأکید می‌کند که حتی اگر از دیار خود خسته شود، به معنای دوری از یار نیست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۱۶۱

کس این کند که ز یار و دیار برگردد
کند هرآینه چون روزگار برگردد

تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنند ار ز خار برگردد

به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند
ضرورتست که بیچاره وار برگردد

به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم
که نیم کشته به خون چند بار برگردد

به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند
جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد

دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت
که در دو دیده یاقوت بار برگردد

گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی
گمان مبر که به معنی ز یار برگردد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۶۰
گوهر بعدی:غزل ۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.