هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جفای معشوق سخن می‌گوید. او از درد عشق و امید به وصال معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط، عشق او را به سمت صلح و آرامش می‌کشاند. شاعر همچنین از زیبایی و تأثیر معشوق بر طبیعت و دیگران سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که کسی از طرف معشوق به او مژده‌ای برساند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که به سخنان او گوش دهد، زیرا این سخنان از سوز عشق سرچشمه می‌گیرند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عشق و عرفان است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل ۱۶۷

گر از جفای تو روزی دلم بیازارد
کمند شوق کشانم به صلح بازآرد

ز درد عشق تو دوشم امید صبح نبود
اسیر عشق چه تاب شب دراز آرد

دلی عجب نبود گر بسوخت کآتش تیز
چه جای موم که پولاد در گداز آرد

تویی که گر بخرامد درخت قامت تو
ز رشک سرو روان را به اهتزاز آرد

دگر به روی خود از خلق در بخواهم بست
مگر کسی ز توام مژده‌ای فرازآرد

اگر قبول کنی سر نهیم بر قدمت
چو بت پرست که در پیش بت نماز آرد

یکی به سمع رضا گوش دل به سعدی دار
که سوز عشق سخن‌های دلنواز آرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۶۶
گوهر بعدی:غزل ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.