هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌توجهی معشوق و رنج‌های عشق نافرجام می‌گوید. با وجود سلام کردن، معشوق به او نگاه نمی‌کند و به هیچ‌کس توجهی ندارد. اشک‌های شاعر بیانگر درد فراق است و با وجود جفای معشوق، شاعر عشق را بی‌قید و شرط می‌داند و حاضر است هر صفتی را تحمل کند تا عمرش بگذرد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و توصیف رنج‌های عشق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۶۹

بیگانه وار یار ز من بگذرد همی
من میکنم سلام و بمن ننگرد همی

خود هیچ التفات بمردم نمیکند
ما را بهیچ روی بکس نشمرد همی

هر قصه که دل بنویسد زهجر او
چشمم بدست اشک همه بسترد همی

آری کنند جور بعشاق پر ولیک
او خود زحد قاعده بیرون برد همی

در عشق شرط نیست شکایت ز یار خویش
ور چه مرا فراق بدان آورد همی

بر هر صفت که باشد جانی همیکنم
کاینمایه عمر ناخوش و خوش بگذرد همی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.