هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر عشق و دلدادگی شدید است. شاعر توصیف می‌کند که دیدن معشوق چنان تأثیری بر او می‌گذارد که صبر و آرامش از او سلب می‌شود. او از جفا و سلطنت معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که رحمت کند و او را از خاک بردارد. شاعر همچنین اشاره می‌کند که عاشق نیازی به شمشیر قتل ندارد، بلکه تنها با شنیدن حدیث دوست، جان خود را فدا می‌کند. این شعر پیام اهل دل است و تنها کسانی که گوش شنوا دارند، معنای آن را درک می‌کنند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عشق و دلدادگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۲۱۹

کسی که روی تو دیده‌ست حال من داند
که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند

مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست
که آدمی که تو بیند نظر بپوشاند

هر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاد
دلش ببخشد و بر جانت آفرین خواند

اگر به دست کند باغبان چنین سروی
چه جای چشمه که بر چشم‌هات بنشاند

چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن که شبی با تو روز گرداند

به چند حیله شبی در فراق روز کنم
و گر نبینمت آن روز هم به شب ماند

جفا و سلطنتت می‌رسد ولی مپسند
که گر سوار براند پیاده درماند

به دست رحمتم از خاک آستان بردار
که گر بیفکنیم کس به هیچ نستاند

چه حاجت است به شمشیر قتل عاشق را
حدیث دوست بگویش که جان برافشاند

پیام اهل دل است این خبر که سعدی داد
نه هر که گوش کند معنی سخن داند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۱۸
گوهر بعدی:غزل ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.