هوش مصنوعی:
این متن شعری است که طبیعت را با تصاویر زیبا و استعارههای غنی توصیف میکند. باد ملایم، سبزهها، ابرهای بارانزا، و گلها بهعنوان نمادهای زندگی و زیبایی بهکار رفتهاند. همچنین، بخشی از شعر به ستایش میر محمود سیف دولت و دین اختصاص دارد و او را بهعنوان فردی عادل، با هیبت، و دارای همتی بلند توصیف میکند. طبیعت و مدح حاکم عادل دو موضوع اصلی این شعر هستند.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم استعاری و زبانی نسبتاً پیچیده است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ستایش حاکم و مفاهیم فلسفی مرتبط با عدالت و قدرت نیاز به درک عمیقتری از ادبیات و جامعه دارد.
شمارهٔ ۳ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم
بادبان برکشید باد صبا
معتدل گشت باز طبع هوا
خاک دیبا شدست پر صورت
جانور گشته صورت دیبا
شاخ چون کرم پیله گوهر خویش
برتند گرد تن همی عمدا
سبزه اندر حمایت شبنم
سر ز پستی کشید بر بالا
ابر بی شرط مهر و عقد نکاح
گشت حامل به لؤلؤ لالا
اینک از شرم آن همی فکند
لؤلؤ نارسیده بر صحرا
چشمها بر گشاده غنچه گل
تا به بیند جمال خسرو ما
پنجها بر فراخت سرو سهی
تا کند بر کمال شاه دعا
میر محمود سیف دولت و دین
آن فلک سیرت فلک سیما
آنکه اندر ابد نظر کرد است
سوی عدلش قضا بعین رضا
آنکه اندر ازل کمربسته است
بر فلک پیش طالعش جوزا
هیبتش جوهری ست از آتش
همتش عالمی ست از علیا
هر کجا پاس اوست نیست خطر
هر کجا خوف اوست نیست رجا
سهم او رعد و برق را بنمود
گفت از این اصل گشته ایم جدا
نکشد بار حلم او کونین
چون کشد طبع او همی تنها
ای متابع ترا سپاه زمین
وی موافق ترا نجوم سما
گر ز مهر تو دانه سازد عقل
اندر آید به دام او عنقا
ور ز جود تو مایه گیرد روح
ذات او صورتی شود پیدا
تا برآرد هزار لعب همی
در شبان روز گنبد خضرا
همه امروزهای دولت تو
باز پیوسته باد با فردا
دهر پیش تو مانده دست بکش
چرخ پیش تو گشته (کرده) پشت دو تا
معتدل گشت باز طبع هوا
خاک دیبا شدست پر صورت
جانور گشته صورت دیبا
شاخ چون کرم پیله گوهر خویش
برتند گرد تن همی عمدا
سبزه اندر حمایت شبنم
سر ز پستی کشید بر بالا
ابر بی شرط مهر و عقد نکاح
گشت حامل به لؤلؤ لالا
اینک از شرم آن همی فکند
لؤلؤ نارسیده بر صحرا
چشمها بر گشاده غنچه گل
تا به بیند جمال خسرو ما
پنجها بر فراخت سرو سهی
تا کند بر کمال شاه دعا
میر محمود سیف دولت و دین
آن فلک سیرت فلک سیما
آنکه اندر ابد نظر کرد است
سوی عدلش قضا بعین رضا
آنکه اندر ازل کمربسته است
بر فلک پیش طالعش جوزا
هیبتش جوهری ست از آتش
همتش عالمی ست از علیا
هر کجا پاس اوست نیست خطر
هر کجا خوف اوست نیست رجا
سهم او رعد و برق را بنمود
گفت از این اصل گشته ایم جدا
نکشد بار حلم او کونین
چون کشد طبع او همی تنها
ای متابع ترا سپاه زمین
وی موافق ترا نجوم سما
گر ز مهر تو دانه سازد عقل
اندر آید به دام او عنقا
ور ز جود تو مایه گیرد روح
ذات او صورتی شود پیدا
تا برآرد هزار لعب همی
در شبان روز گنبد خضرا
همه امروزهای دولت تو
باز پیوسته باد با فردا
دهر پیش تو مانده دست بکش
چرخ پیش تو گشته (کرده) پشت دو تا
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - ایضاً له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم به مناسب تعیین او به حکومت هندوستان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.