هوش مصنوعی:
این شعر از سعدی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و تناقضات درونی است. شاعر از عشق و مهربانی سخن میگوید، اما در عین حال از نامهربانی و سنگدلی نیز یاد میکند. او از پیری و جوانی روح خود میگوید و اینکه عقل در برابر عشق ناتوان است. شعر با امید به دیدار معشوق و شیرینزبانی شاعر به پایان میرسد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل مفاهیم عشق، پیری، و تناقضات درونی نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل ۲۴۵
هر که بی او زندگانی میکند
گر نمیمیرد گرانی میکند
من بر آن بودم که ندهم دل به عشق
سروبالا دلستانی میکند
مهربانی مینمایم بر قدش
سنگدل نامهربانی میکند
برف پیری مینشیند بر سرم
همچنان طبعم جوانی میکند
ماجرای دل نمیگفتم به خلق
آب چشمم ترجمانی میکند
آهن افسرده میکوبد که جهد
با قضای آسمانی میکند
عقل را با عشق زور پنجه نیست
احتمال از ناتوانی میکند
چشم سعدی در امید روی یار
چون دهانش درفشانی میکند
هم بود شوری در این سر بی خلاف
کاین همه شیرین زبانی میکند
گر نمیمیرد گرانی میکند
من بر آن بودم که ندهم دل به عشق
سروبالا دلستانی میکند
مهربانی مینمایم بر قدش
سنگدل نامهربانی میکند
برف پیری مینشیند بر سرم
همچنان طبعم جوانی میکند
ماجرای دل نمیگفتم به خلق
آب چشمم ترجمانی میکند
آهن افسرده میکوبد که جهد
با قضای آسمانی میکند
عقل را با عشق زور پنجه نیست
احتمال از ناتوانی میکند
چشم سعدی در امید روی یار
چون دهانش درفشانی میکند
هم بود شوری در این سر بی خلاف
کاین همه شیرین زبانی میکند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۲۴۴
گوهر بعدی:غزل ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.