هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر درد و رنج شاعر از بی‌وفایی یار و جدایی اوست. شاعر از این که یارش با او بی‌وفایی کرده و به جای او به دیگران روی آورده، شکایت می‌کند. او یار خود را بی‌وفا، سنگدل و اوباش توصیف می‌کند و از این که یارش با غریبان آشنا می‌شود و با او بیگانگی می‌کند، اظهار ناراحتی می‌کند. شاعر از این جدایی و بی‌وفایی به شدت رنج می‌برد و از مسلمانان کمک می‌خواهد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم ادبی کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۲۴۴

یار با ما بی‌وفایی می‌کند
بی‌گناه از من جدایی می‌کند

شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا
جای دیگر روشنایی می‌کند

می‌کند با خویش خود بیگانگی
با غریبان آشنایی می‌کند

جوفروش است آن نگار سنگدل
با من او گندم نمایی می‌کند

یار من اوباش و قلاش است و رند
بر من او خود پارسایی می‌کند

ای مسلمانان به فریادم رسید
کان فلانی بی‌وفایی می‌کند

کشتی عمرم شکسته‌ست از غمش
از من مسکین جدایی می‌کند

آنچه با من می‌کند اندر زمان
آفت دور سمایی می‌کند

سعدی شیرین سخن در راه عشق
از لبش بوسی گدایی می‌کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۴۳
گوهر بعدی:غزل ۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.