هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از شب دوشنبه و سحرگاه آن به عنوان زمانی مبارک یاد می‌کند که در آن عشق و هجران تجربه شده است. او از عشق به معشوق و صبر در برابر هجران سخن می‌گوید و زیبایی معشوق را به حدی توصیف می‌کند که قابل وصف نیست. شاعر همچنین به عظمت عشق و کوچکی جهان در برابر آن اشاره می‌کند و در نهایت، از ناتوانی در توصیف کامل این احساسات سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل ۲۶۱

یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
کاو را به سر کشته هجران گذری بود

آن دوست که ما را به ارادت نظری هست
با او مگر او را به عنایت نظری بود

من بعد حکایت نکنم تلخی هجران
کان میوه که از صبر برآمد شکری بود

رویی نتوان گفت که حسنش به چه ماند
گویی که در آن نیم شب از روز دری بود

گویم قمری بود کس از من نپسندد
باغی که به هر شاخ درختش قمری بود

آن دم که خبر بودم از او تا تو نگویی
کز خویشتن و هر که جهانم خبری بود

در عالم وصفش به جهانی برسیدم
کاندر نظرم هر دو جهان مختصری بود

من بودم و او نی قلم اندر سر من کش
با او نتوان گفت وجود دگری بود

با غمزه خوبان که چو شمشیر کشیده‌ست
در صبر بدیدم که نه محکم سپری بود

سعدی نتوانی که دگر دیده بدوزی
کان دل بربودند که صبرش قدری بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۶۰
گوهر بعدی:غزل ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.