۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴ - در مدح امام یازدهم حضرت حسن بن علی العسکری علیه السلام

دلم که بود زآلایش طبیعت پاک
گرفته گرد کدورت از این نشیمن خاک

مَلول گشتم از این همرهان سست عنان
کجا است راه نوردی مُجرّدی چالاک

اگر از این تن خاکی سفر کنی ای دل
نخست گام نهی پای بر سر افلاک

بلند و پست جهان ای رفیق بسیار است
گهی به چرخ برد که گذارت برخاک

چو نیستی است سرانجام، هرچه پیش آید
به هر طریق که باشی مدار دل غمناک

به یاوه ابر بهاری به دجله می بارد
به راه بادیه لب تشنگان شدند هلاک

رواق صومعه را آن زمان شکست آمد
که سرکشید به اوج سپهر طارم تاک

نکو است هرچه کند دِلستان چه جور و چه مهر
خوش است آن چه دهد او، چه زهر و چه تریاک

به کیش اهل کرم کافری، اگر ای دل
کنی به راه عزیزان زبذل جان امساک

گرم رسد به گریبان جامه ی جان دست
کنم به روز فراق تو تا به دامان چاک

من و خیال خلاف رضای تو، هیهات!
تو و هوای حصول مراد من؟ حاشاک

ز یُمن دوستی بندگان خسرو دین
ز دشمنی زمانه، مرا نباشد باک

ولیّ حق حسن بن علی، شه کونین
امام یازدهم، سبط خواجه ی لولاک

بزرگ آیت یزدان که درک ذاتش را
توان نمودن گر ذات حق شود ادراک

خدیو کون و مکان، شهسوار مسک وجود
که بسته سلسله ی کائنات بر فتراک

شها وجود دو عالم طُفیل هستی تو است
تو اصل فیضی و ارواح عالمین، فداک

به لطف عام تو دارد «محیط» چشم امید
در آن زمان که سپارد طریق تیره مغاک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳ - در مدح امام دهم حضرت امام علی النّقیّ علیه السلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵ - در منقبت خاتم الاوصیاء حضرت صاحب العصر و الزّمان علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.