هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و عشق می‌پردازد. شاعر از ناله‌های عاشقان، بی‌وفایی یار، و درد عشق سخن می‌گوید و در عین حال، از زهد و ریا دوری می‌جوید. او عشق را بر همه چیز ترجیح می‌دهد و حتی خاک در میکده را بهشت خود می‌داند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که پیش از شکایت به امیر، به فریادش برسد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۵۸ - و له ایضاً فی التَّشبیب و التّحبیب

کیست آن مه که چو جولان دهد از ناز فرس
دل عُشّاق شود ناله کنان هم چو جرس

من برآنم که ره عشق تو گیرم در پیش
گر بدانم که دوصد عائله دارد در پس

یار اگر نیست وفادار، چه فرق از اغیار
باغ اگر طرب زا، چه تفاوت زقفس

چند گویی نفسی باش زمعشوق صبور
کی به عشاق بود دور ز معشوق نفس

تا که زنبور میانی چو تو بربوده دلم
دست بر سر زنم اندر عقبت هم چو مگس

بر رخ صافی تو رنگ به ماند زنگاه
بر تن نازک تو خار خلد از اطلس

تا دلم عاشق رخسار تو شد نشناسم
پند از بند و نشاط از غم و نسرین، از خس

زاهدا منع میم در طمع خلد مکن
خلد من خاک در میکده می باشد و بس

همه را گر هوس از تو است مرا عشق از تو است
چه کنم طفلی و نشناخته ای، عشق و هوس

بوالعجب بین که چو زد شمع توام شعله به جان
رود از دیده ی جیحون همه دم، رود ارس

پیشتر زان که زنم شکوه زدستت به امیر
پای در ره نه و باز آی، به فریادم رس

صهر شه دوست محمد که آفاق امروز
زاحتساب سخطش دزد کند کار عسس
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷ - وَ لَهُ عَلَیهِ الرَّحمه ایضاً فی التَّشبیب
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹ - ایضاً در مدح سلطان سعید مبرور مغفور
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.