هوش مصنوعی: این شعر از محیط، شاعر ایرانی، بیانگر نگرش رندانه و عارفانه به زندگی است. شاعر با اشاره به مفاهیمی مانند نیستی، رندی، عشق، و قناعت، دیدگاه خود را دربارهٔ جهان و انسان بیان می‌کند. او از زهد فروشی بیزار است و خود را بدنام‌تر از دیگران در حلقهٔ رندان می‌داند. شعر همچنین به عشق و شیفتگی، شوخ‌طبعی، و دوری از تعلقات دنیوی اشاره دارد و در نهایت، وفاداری خود را به خاندان پیامبر اسلام (احمد و آل او) نشان می‌دهد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند می‌نوشی و رندی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۲۶ - و له ایضاً فی التّشبیب و التّحبیب

جم رفت و نماند از وی، بر جای به جز جامی
می ده که جهان را نیست، جز نیستی انجامی

گر رند و خراباتی، گشتم مکنیدم عیب
کز زهد فروشی هیچ، حاصل نشدم کامی

بد نام تری از من، در حلقه ی رندان نیست
هر لحظه بود دلقم، جایی گرو جامی

شوریده دلی دارم وز هر طرفی شوخی
گسترده پی صیدش از زلف سیه دامی

تنها نفکند از بام، طشت من سودایی
هر دم فکند عشقش، طشتی زلب بامی

پیوسته نمایندم، خوبان ز رخ و گیسو
شامی زپی صبحی، صبحی ز پی شامی

رو کسب قناعت کن تا با زرهی ای دل
از منِّت هر خاصی، از طعنه ی هر عامی

جز احمد و ال او، ما را به دو عالم نیست
از کس طمع لطفی یا دیده ی انعامی

مانند «محیط» امروز در شهر نمی باشد
قلّاش نظر بازی، دُردی کش بد نامی

بی ساقی آتش دست، بی باده ی آتش وش
کی رام شود شوخی، کی پخته شود خامی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵ - منه علیه الرحمة و الغفران
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷ - و له ایضاً علیه الرحمة
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.