۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۷ - و له ایضاً علیه الرحمة

صدف دیده شد از اشک روان دریایی
به هوای گهر لعل روان بخشایی

جوی خون گر رود از دیده، به دامان شاید
که به رفت از نظر سرو سهی بالایی

غم عشق تو خریدیم، به نقد دل جان
کس نکرده است ازین خوبترک سودایی

غرقه ی بحر غم عشق نترسد زبلا
نوح را نیست زطوفان بلا پروایی

طی وادی خطرناک پرآشوب طلب
نتوان بی مدد راهبر بینایی

دوش در میکده در عالم مستی می گفت
با دل از کف شده ی خویش بت ترسایی

می توان یافتن از حالت امروزی شیخ
کین سیه دل نبود معتقد فردایی

ملک العرش گواه است که بعد از احمد
جز علی نیست مرا راهبر و مولایی

تا قوی دل به تولّای علی گشته «محیط»
نیست از دشمنی نه فلکش پروایی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶ - و له ایضاً فی التّشبیب و التّحبیب
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸ - مختوم به مدح و منقبت حضرت شاه مردان علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.