هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به شخصی اشاره می‌کند که ادعا می‌کند پلی برای خدا می‌سازد، اما در واقع برای نمایش و خودنمایی این کار را انجام می‌دهد. او دو طاق بر روی نهری می‌سازد که نیازی به پل نداشت. پس از ساخت پل، آب نهر خشک می‌شود و در نهایت چشمه‌های آن آب سیاه بیرون می‌دهند. شاعر در پایان پل را به ابروی خود تشبیه می‌کند، چون هر دو دو طاق دارند و از یک سو به سوی دیگر می‌روند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۲

گفتی که پلی بسازی از بهر خدا
از بهر خدا نه بلکه از بهر نمود

رفتی و دو طاق ساختی برنهری
کان نهر به پل پر احتیاجیش نبود

چون ساخته شد به طالع مسعودت
شد آب از آن نهر و به کلی مقصود

آخر آورد چشمهاش آب سیاه
این پل از بس که در ره آب گشود

دانی به چه ماند پلت ای مردم چشم
دانی که چه باشد پلت ای معدن خود

این پل به پل ابروی من می ماند
زیرا که دو طاق است و از آن جانب رود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.