هوش مصنوعی: در این متن، شاعر با فردی به نام «عزیزی» گفت‌وگو می‌کند که از ثروت زیاد اما عدم بخشش او انتقاد دارد. شاعر بیان می‌کند که ثروت اندوزی بدون بخشش، ارزشی ندارد و حتی می‌تواند به عنوان اتهام (جنت) تلقی شود. همچنین اشاره می‌کند که بخشش‌های او گاهی با بخل همراه است و مانند گریه شادی پس از عمری رنج، کم‌اثر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳

عزیزی گفت با من دوش کای سلطان سوداگر
چرا با این قدر سامان به جنت متهم باشد

چو ماهی می کند جمع درم اما نمیداند
که صید ماهیی جایز بود کانرا درم باشد

بدو گفتم کریمش گرچه نتوان گفت البته
ولی اطلاق جنت هم به یک معنی ستم باشد

خیس مطلقش گفتن نشاید زانکه گر او را
بود با لذات بخلی بالغرض گاهی کرم باشد

به مردم میرسد فیضش ولی چون گریه شادی
پس از عمری که واقع می شود بسیار کم باشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.