هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی از سعدی، به بیان عشق و فداکاری در راه معشوق می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عاشق واقعی حاضر است جان خود را در راه معشوق فدا کند و پند خردمندان برای او بی‌اثر است. او از درد عشق و سوزش دل می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق او آشکار و بی‌پرده است. شاعر همچنین از معشوق می‌خواهد که اگر گله‌ای دارد بیان کند و اگر خطایی از او سر زده است، غرامت بپردازد. در نهایت، سعدی به عشق الهی اشاره می‌کند و می‌گوید که زخم‌های عشق مایه فخر و افتخار است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری در راه عشق و دردهای عشقی ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل ۲۹۷

زنده کدام است بر هوشیار
آن که بمیرد به سر کوی یار

عاشق دیوانه سرمست را
پند خردمند نیاید به کار

سر که به کشتن بنهی پیش دوست
به که به گشتن بنهی در دیار

ای که دلم بردی و جان سوختی
در سر سودای تو شد روزگار

شربت زهر ار تو دهی نیست تلخ
کوه احد گر تو نهی نیست بار

بندی مهر تو نیابد خلاص
غرقه عشق تو نبیند کنار

درد نهانی دل تنگم بسوخت
لاجرمم عشق ببود آشکار

در دلم آرام تصور مکن
وز مژه‌ام خواب توقع مدار

گر گله از ماست شکایت بگوی
ور گنه از توست غرامت بیار

بر سر پا عذر نباشد قبول
تا ننشینی ننشیند غبار

دل چه محل دارد و دینار چیست
مدعیم گر نکنم جان نثار

سعدی اگر زخم خوری غم مخور
فخر بود داغ خداوندگار
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۹۶
گوهر بعدی:غزل ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.