هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر زیبایی و جذابیت معشوق خود را توصیف می‌کند و از تأثیرات عمیق این زیبایی بر خود و دیگران سخن می‌گوید. شاعر معتقد است که زیبایی معشوقش بی‌نظیر است و حتی در بهشت نیز مانند او وجود ندارد. او همچنین از احساسات و عواطف خود در غیبت معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که نمی‌تواند این احساسات را به طور کامل توصیف کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای خوانندگان جوان دشوار باشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

غزل ۳۰۲

به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور
قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور

آدمی چون تو در آفاق نشان نتوان داد
بلکه در جنت فردوس نباشد چو تو حور

حور فردا که چنین روی بهشتی بیند
گرش انصاف بود معترف آید به قصور

شب ما روز نباشد مگر آن گاه که تو
از شبستان به درآیی چو صباح از دیجور

زندگان را نه عجب گر به تو میلی باشد
مردگان بازنشینند به عشقت ز قبور

آن بهایم نتوان گفت که جانی دارد
که ندارد نظری با چو تو زیبامنظور

سحر چشمان تو باطل نکند چشم آویز
مست چندان که بکوشند نباشد مستور

این حلاوت که تو داری نه عجب کز دستت
عسلی دوزد و زنار ببندد زنبور

آن چه در غیبتت ای دوست به من می‌گذرد
نتوانم که حکایت کنم الا به حضور

منم امروز و تو انگشت نمای زن و مرد
من به شیرین سخنی تو به نکویی مشهور

سختم آید که به هر دیده تو را می‌نگرند
سعدیا غیرتت آمد نه عجب سعد غیور
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۰۱
گوهر بعدی:غزل ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.