هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که به موضوع عشق و تأثیرات عمیق آن بر انسان می‌پردازد. در این شعر، عشق به عنوان نیرویی قدرتمند توصیف می‌شود که می‌تواند حتی پیران را جوان کند و نقاشان را از کشیدن تصاویر بازدارد. همچنین، این شعر به نقد کوته‌نظری و ملامت‌های بی‌فایده نسبت به عشق می‌پردازد و تأکید می‌کند که عشق فراتر از محدودیت‌های عقل و تدبیر است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و تأثیرات آن بر زندگی انسان نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل ۳۰۴

آن کیست که می‌رود به نخجیر
پای دل دوستان به زنجیر

همشیره جادوان بابل
همسایه لعبتان کشمیر

این است بهشت اگر شنیدی
کز دیدن آن جوان شود پیر

از عشق کمان دست و بازوش
افتاده خبر ندارد از تیر

نقاش که صورتش ببیند
از دست بیفکند تصاویر

ای سخت جفای سست پیوند
رفتی و چنین برفت تقدیر

کوته نظران ملامت از عشق
بی فایده می‌کنند و تحذیر

با جان من از جسد برآید
خونی که فروشده‌ست با شیر

گر جان طلبد حبیب عشاق
نه منع روا بود نه تأخیر

آن را که مراد دوست باید
گو ترک مراد خویشتن گیر

سعدی چو اسیر عشق ماندی
تدبیر تو چیست ترک تدبیر
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۰۳
گوهر بعدی:غزل ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.