هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد و مرز است. شاعر از عشق خود به معشوق سخن می‌گوید و تمام وجودش را وقف او کرده است. او از دردهای پنهان خود می‌گوید و این که تنها معشوق از رازهایش آگاه است. شاعر همچنین به انتقادات دیگران پاسخ می‌دهد و تأکید می‌کند که تنها کسانی که عاشق هستند می‌توانند سخنان دلنشین بگویند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۰۵

از همه باشد به حقیقت گزیر
وز تو نباشد که نداری نظیر

مشرب شیرین نبود بی زحام
دعوت منعم نبود بی فقیر

آن عرق است از بدنت یا گلاب
آن نفس است از دهنت یا عبیر

بذل تو کردم تن و هوش و روان
وقف تو کردم دل و چشم و ضمیر

دل چه بود جان که بدو زنده‌ام
گو بده ای دوست که گویم بگیر

راحت جان باشد از آن قبضه تیغ
مرهم دل باشد از آن جعبه تیر

درد نهانی به که گویم که نیست
باخبر از درد من الا خبیر

عیب کنندم که چه دیدی در او
کور نداند که چه بیند بصیر

چون نرود در پی صاحب کمند
آهوی بیچاره به گردن اسیر

هر که دل شیفته دارد چو من
بس که بگوید سخن دلپذیر

ناله سعدی به چه دانی خوش است
بوی خوش آید چو بسوزد عبیر
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۰۴
گوهر بعدی:غزل ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.