هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از گذر سریع عمر و بیرغبتی به دنیا پس از تجربههای فراوان میگوید. او احساس تنهایی و بیپناهی میکند و بیان میدارد که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. همچنین، او از نبود یار و یاوری شکایت کرده و حس بیتعلقی به دنیا را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی درباره زندگی، مرگ و بیتعلقی به دنیاست که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، لحن شعر حاوی اندوه و ناامیدی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد.
شمارهٔ ۸
از عمر بسی نماند ما را
بیش از نفسی نماند ما را
هر سود و زیان که بود دیدیم
دیگر هوسی نماند ما را
ماییم و دل رمیده از خود
پروای کسی نماند ما را
گو روی زمین بگیرد آتش
اکنون که خسی نماند ما را
بهر چه درین دیار باشیم
چون ملتسمی نماند ما را
رفتیم چنانکه بر دل کس
گرد فرسی نماند ما را
بس آه زدیم چون فغانی
فریادرسی نماند ما را
بیش از نفسی نماند ما را
هر سود و زیان که بود دیدیم
دیگر هوسی نماند ما را
ماییم و دل رمیده از خود
پروای کسی نماند ما را
گو روی زمین بگیرد آتش
اکنون که خسی نماند ما را
بهر چه درین دیار باشیم
چون ملتسمی نماند ما را
رفتیم چنانکه بر دل کس
گرد فرسی نماند ما را
بس آه زدیم چون فغانی
فریادرسی نماند ما را
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.