هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر اشتیاق و درد فراق از معشوق است. شاعر از لبان معشوق به عنوان منبع حیات ابدی یاد می‌کند و وصال او را برابر با هزار سال زندگی می‌داند. اشک‌هایش مانند سیل خانه‌ها را ویران می‌کند و آه و ناله‌اش دردی را تسکین نمی‌دهد. در نهایت، شاعر از طبیب درمانی برای درد خود می‌پرسد و پاسخ می‌شنود که تنها جرعه‌ای از پیاله‌ی عشق می‌تواند درمانگر باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۹

زهی حیات ابد از لبت حواله ی ما
دمی وصال تو عمر هزار ساله ی ما

زآب دیده برد سیل خانه ی مردم
رسول اشک چو پیش آورد رساله ی ما

چو با تو زاری احباب در نمگیرد
چه سود از آنکه جهان گیرد آه و ناله ی ما

دمی که بر سر خوان وصال مهمانیم
فلک زرشک بتلخی دهد نواله ی ما

دوای چهره ی زرد از طبیب پرسیدم
بعشوه گفت که یک جرعه از پیاله ی ما

چو گفتمش چه گلست اینکه هیچ خارش نیست
شکفته گشت که رخسار همچو لاله ی ما

دریغ و درد فغانی که از نعیم وصال
نواله ی جگر خسته شد حواله ی ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.