هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه و امید به وصال یار است. شاعر از دل شکسته و جان خسته‌اش می‌گوید، اما امیدوار است که روزی چشم‌بسته‌اش به روی دوست باز شود. او از آتش دل و اشک‌های خونین می‌گوید و انتظار طالع خجسته و دیدار یار را می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین احساسی سنگین نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰

شکسته شد دل و شادست جان خسته ی ما
که یار نیست جدا از دل شکسته ی ما

چو روز حشر برآریم سر زخواب اجل
بروی دوست شود باز چشم بسته ی ما

نشست آتش دل چهره برفروز ای شمع
بود که شعله کشد آتش نشسته ی ما

رمید خواب خوش از چشم ما کجاست خیال
که آرمیده شود چشم خواب جسته ی ما

گذشت کوکبه ی صبح وصل و منتظریم
که باز جلوه کند طالع خجسته ی ما

هزار دسته ی گل بسته شد بخون جگر
نظر نکرد بگلهای دسته دسته ی ما

زخاک و خون فغانی هزار لاله دمید
همین بود زرخت باغ تازه رسته ی ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.