هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس دلگیری و عشق دیوانه‌وار خود سخن می‌گوید. او از قید خرد رها شده و به دنبال همدمی دیوانه می‌گردد. زندگی بدون معشوق برایش تلخ است و آرزوی پروانه‌ای را دارد تا شمع طرب را در کنج غم روشن کند. او از خواب شیرین مرگ و افسانه‌های عاشقانه سخن می‌گوید و در نهایت، از پیمان شکسته و نیاز به پیمانه‌ای جدید یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند مرگ و دیوانگی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۱

دلگیرم از بزم طرب غمخانه یی باید مرا
من عاشق دیوانه ام ویرانه یی باید مرا

از دولت عشق و جنون آزادم از قید خرد
اکنون برای همدمی دیوانه یی باید مرا

خواهم که افروزم شبی شمع طرب در کنج غم
لیکن زدیوان قضا پروانه یی باید مرا

شاید گزینم حالتی در خواب شیرین اجل
از نرگش عاشق کشی افسانه یی باید مرا

بی صحبت شیرین لبی تلخست بر من زندگی
از جان بتنگ آمد دلم جانانه یی باید مرا

بی آن چراغ و چشم دل شبها مقیم گلخنم
شمعی ندارم کز طرب کاشانه یی باید مرا

همچون فغانی آمدم از کعبه در دیر مغان
پیمان شکستم ساقیا پیمانه یی باید مرا
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.