۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

کار دل از پهلوی دلدار بگشاید مرا
یار باید تا گره از کار بگشاید مرا

گر مرا بر دار بندد یار بهر امتحان
کیست کان ساعت بتیغ از دار بگشاید مرا

بسته ی زنجیر زلفت شد دل افگار من
زلف بگشا تا دل افگار بگشاید مرا

از سخن گویند میخیزد سخن، بگشای لب
تا زبان بسته در گفتار بگشاید مرا

بسکه دلتنگم اگر گویم غم دل با کسی
گریه سیل از دیده ی خونبار بگشاید مرا

بند بندم شد فغانی بسته ی زنجیر عشق
خوشدلم زین بندها گر یار بگشاید مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.