هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود در مواجهه با طبیعت و عشق می‌گوید. او از رنج‌ها، داغ‌ها، و حسرت‌هایش سخن می‌گوید و در عین حال، به دنبال آرامش و همدردی است. تصاویر شعری مانند گلشن، آتش، داغ، صحبت با یاران، و بوی آشنایی، حس‌های عاشقانه و غمگین را به خواننده منتقل می‌کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری نیاز به درک ادبی نسبتاً بالایی دارد.

شمارهٔ ۱۳

بهر گلشن که بینم مبتلایی رو نهم آنجا
زداغش آتشی افروزم و پهلو نهم آنجا

چو بینم دردمندی بر سر ره بیخود افتاده
بخاک افتم سر او بر سر زانو نهم آنجا

روم تا شهر بابل از جفای این سیه چشمان
غم دل در میان با مردم جادو نهم آنجا

بهر منزل که بینم صحبت گرم تو با یاران
هزاران داغ حسرت بر دل بدخو نهم آنجا

چو بوی آشنایی از سگ کویت نمی یابم
بصحرا افتم و سر در پی آهو نهم آنجا

چو در گلشن برم مست و خرامانت بگلچیدن
چه منتها که بر سرو و گل خود رو نهم آنجا

نشینم چون فغانی روز جولان بر سر راهت
که هر جا پای بردارد سمندت رونهم آنجا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.