هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه شاعر از ناامیدی، از دست دادن عزیزان و ناپایداری دنیاست. شاعر از گل‌های زندگی که پژمرده‌اند، امیدهای بربادرفته و قاتلی ناشناس که عزیزانش را گرفته، سخن می‌گوید. او همچنین از ملاقات یار غایب خود که مانند قیامت است، یاد می‌کند و از اینکه مشکلش تا قیامت باقی خواهد ماند، ناله می‌زند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی، ناامیدی و مرگ در این شعر وجود دارد که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین و نامفهوم باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۶

درین چمن چه گلی باز شد بمنزل ما
کزان بباد فنا رفت غنچه ی دل ما

ندیده روشنی دیده ی امید هنوز
فلک نشاند بیکدم چراغ محفل ما

دگر برای چه نخل امید بنشانیم
چو گل نکرد نهالی که بود حاصل ما

بخون زلاله رخان پنجه ی که برتابیم؟
که در میانه عیان نیست دست قاتل ما

قیامتست ملاقات یار غایب خویش
فغان که تا بقیامت بماند مشکل ما

چنان مهی که مقابل بچشم روشن بود
ببین که چون فلکش برد از مقابل ما

بلند ساز فغانی سرود نوحه که رفت
ترانه ی طرب و بیغمی زمنزل ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.