هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق عمیق و فراق سخن میگوید. شاعر از دیدن معشوق محروم شده و دلش از فراق سوخته است. او از وعدههای فردایی که هرگز نمیرسند شکایت دارد و تأکید میکند که جز معشوق، هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. درد فراق و اشتیاق، محور اصلی این شعر است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و فراق ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و سوختگی دل نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۶
چشم از دو جهان دوخت تماشای تو ما را
کرد از همه بیزار تمنای تو ما را
این دیده که ما را بتو سرگرم چنین ساخت
هم سوخته بیند بته پای تو ما را
رفتی و سراپای ترا سیر ندیدیم
داغی بجگر ماند زهر جای تو ما را
تا چند بفردا فگنی کار دل ما
جنت ندهد وعده ی فردای تو ما را
مائیم و تو، دیگر سخن غیر چه گوئیم
پروای کسی نیست زسودای تو ما را
هر دم چه خراشی دل احباب فغانی
بس کن که سری نیست بغوغای تو ما را
کرد از همه بیزار تمنای تو ما را
این دیده که ما را بتو سرگرم چنین ساخت
هم سوخته بیند بته پای تو ما را
رفتی و سراپای ترا سیر ندیدیم
داغی بجگر ماند زهر جای تو ما را
تا چند بفردا فگنی کار دل ما
جنت ندهد وعده ی فردای تو ما را
مائیم و تو، دیگر سخن غیر چه گوئیم
پروای کسی نیست زسودای تو ما را
هر دم چه خراشی دل احباب فغانی
بس کن که سری نیست بغوغای تو ما را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.