هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و کینه‌های دشمنانش می‌گوید و از بخت بد و تلخی عمر شکایت دارد. او احساس می‌کند که مورد بی‌عدالتی قرار گرفته و حتی از سوی دیگران نادیده گرفته می‌شود. در پایان، از جفاهایی که بر او روا داشته شده، گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی مانند رنج، کینه و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و استعاره‌های پیچیده، فهم آن را برای گروه‌های سنی پایینتر چالش‌برانگیز می‌کند.

شمارهٔ ۳۸

دارد زبون بتیغ زبان طعنه گو مرا
بستان بخیر ای اجل از دست او مرا

یا رب چه کینه داشت بمن دشمنی که او
شد رهنمون بدیدن آن کینه جو مرا

از بخت شور و تلخی عمرم خبر نداشت
آن کز خدای خواست بصد آرزو مرا

آید همان شکست زسنگ ملامتم
دوران اگر کند گل و سازد سبو مرا

ضایع چنان شدم که گر افتم بگوشه یی
کس ننگرد بنیک و بد از هیچ سو مرا

دیگر حریف رشگ جگرسوز نیستم
منشین بغیر یا بکش ای تندخو مرا

گفتم که بر فغانی بیدل مکن جفا
گفتا عجب که باشد ازین گفتگو مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.